سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بسیار نیکی کند، برادرانش دوستش خواهندداشت . [امام علی علیه السلام]
غدیر
 

از:   ::  86/10/28 ::  2:43 عصر

 

 

جهت مشاهده کلیپ تصاویر حرم کلیک کنید(حجم 432 کیلوبایت)

کوه را می افکند از پای عطش                      وای اگردر دل کندمأوا عطش 
همچو بوی گل که پیدا است و نیست             سوز او پیدا و نا پیدا عطش
آب میبیند سراب دشت را
                            آنکه دارد داغ یک قطره,عطش
کی شنیدستی پذیرایی کند
                        میزبان از میهمانش با عطش
 ما همین لحظه عطش را خواند ایم                 میشود در کربلا مأوا عطش
آب آن دم در خیام افکند خود
                         سوزش تلخ در محشر عطش
همچون آتش تشنگان را میگداخت
                 یک طرف درد و بلا یک جا عطش
هر چه گفتند آب آب اما جواب
                       یا صدای ضجه بود و یا عطش
تابش خورشید هم ترسیم کرد
                      از عطش خطی موازی با عطش
نعش اکبر تا به خون آغشته دید
                     محو شد از خاطر لیلا عطش
از زبان کل مشتاقان آب
                               نکته ها میگفت با سقا عطش
رفت سقا و عطش همراه او
                          زد پِیَش باز آمد از دریا عطش
من نمیدانم درآن غوغا چه کرد
                       دردو وجدان تو یا زهرا عطش
مشک سقا تا به خون آغشته دید
                   نا امید ماند و یک دنیا عطش
دم به دم در گوش اصغر میسرود
                    جای مادر نغمه ی لالا عطش
باغبان تا دید خون از اهو شکفت
                    آنچه را سوزاد اما با عطش
هر طرف سر زد پی جرعه آب
                        لیک چیزی پیدا نشد الا عطش


نظرات شما()


از:   ::  86/10/26 ::  11:26 عصر

 

                                                                                                                                                            

 

 


نظرات شما()


از:   ::  86/10/25 ::  10:5 عصر
 
برخی از پیش‌گویی‌های پیامبران و اولیا درباره حادثه کربلا
ابراهیم علیه السلام به سرزمین کربلا رسید. آرام آرام با مرکبش می‌گذشت که ناگهان به گودال قتل‌گاه رسید و اسب، او را به زمین زد. ابراهیم علیه السلام زبان به استغفار گشود و عرض کرد: خدایا! از من، چه خطایی سر زده است که به این بلا دچار شدم؟
جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «ای ابراهیم! از تو گناهی سر نزده است. در این سرزمین، فرزند آخرین فرستاده خدا، ـ محمدبن عبدالله ـ را به قتل می‌رسانند.

 
  •  حضرت آدم در کربلا
هنگامی که حضرت آدم علیه السلام به زمین فرستاده شد، میان او و همسرش «حوا» جدایی افتاد. آدم برای یافتن همسرش، به جست‌وجو پرداخت. در میانة راه، گذارش به کربلا افتاد. پس بی‌اختیار، اشک از چشمانش جاری شد و ابری از غم، دلش را تسخیر کرد. سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! آیا دیگربار، دچار معصیتی شده‌ام که این حال به من دست داده است؟
خطاب رسید : «ای آدم! گناهی از تو سر نزده است، بلکه در این سرزمین، فرزند تو ـ حسین علیه السلام ـ  را با ستم، به قتل می‌رسانند»
عرض کرد: خدایا حسین کیست؟ آیا از پیامبران است؟
ندا آمد: «نه، پیامبر نیست، ولی فرزند پیامبر آخرالزمان ـ محمد بن عبدالله ـ است.»
عرض کرد: خدایا! قاتل او کیست؟
خطاب آمد: «نامش یزید است که ملعون آسمان‌ها و زمین‌ است.»
در این هنگام، به جبرئیل رو کرد و گفت: دربارة قاتل حسین علیه السلام چه باید کرد؟
جبرئیل گفت: «باید او را لعن کرد».
آدم علیه السلام چهار بار یزید را لعن کرد و راه خود را در پیش گرفت و از سرزمین کربلا خارج شد.1

 

  •  کشتی نوح در کربلا
عجله کنید: «همه سوار بر کشتی شوید. کودکان را فراموش نکنید. عذاب خداوند نازل شده است» این کلامی بود که حضرت نوح علیه السلام به قوم خود می‌گفت: از آسمان و زمین آب فوران می‌کرد. وزش باد شدید نیز وحشت و اضطراب مردم را دو چندان کرده است. همه بر کشتی سوار شدند و کشتی بر امواج پر تلاطم آب سرگردان شد. مدتی در راه بود که ناگهان از حرکت ایستاد. نوح علیه السلام، مضطرب و نگران با خود می‌گفت: خدایا! چه شده است؛ چرا کشتی حرکت نمی‌کند؟
ناگهان ندا آمد: «ای نبی‌الله! این‌جا، سرزمینی است که فرزند زادة خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلّم و پسر اشرف اولیا کشته می‌شود.»
نوح پرسید: قاتل او کیست؟
ندا آمد: «قاتل او، ملعون آسمان‌ها و زمین است.» نوح علیه السلام چهار بار قاتـلان آن حضرت را لعن کرد تا سرانجام کشتی به راه افتاد و از غرق شدن نجات پیدا کرد.2

 

  •  عبور حضرت ابراهیم از قتل‌گاه
ابراهیم علیه السلام به سرزمین کربلا رسید. آرام آرام با مرکبش می‌گذشت که ناگهان به گودال قتل‌گاه رسید و اسب، او را به زمین زد. ابراهیم علیه السلام زبان به استغفار گشود و عرض کرد: خدایا! از من، چه خطایی سر زده است که به این بلا دچار شدم؟
جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «ای ابراهیم! از تو گناهی سر نزده است. در این سرزمین، فرزند آخرین فرستاده خدا، ـ محمدبن عبدالله ـ را به قتل می‌رسانند.»
قاتل او کیست؟
جبرئیل گفت: «قاتل او، ملعون آسمان‌ها و زمین است که قلم، بر روح اعظم، لعن او را نگاشته است.» در این هنگام، ابراهیم دست خود را به طرف آسمان بالا برد و در حق قاتلان آن حضرت، لعن و نفرین کرد.3
 
  •  باد و سلیمان علیه السلام
سلیمان بر بساط خود، در آسمان در حال حرکت بود. ناگهان، باد به جنب‌و جوش افتاد و بساط سلیمان از کنترل وی خارج شد. سلیمان علیه السلام تعجب کرد و وحشت و اضطرابی عجیب، سراپای او را فرا گرفت.
پرسید: چه شده است؟
باد جواب داد: ما به
 قتل‌گاه حسین علیه السلام رسیده‌ایم.
سلیمان پرسید: حسین علیه السلام
 کیست؟
باد گفت: او فرزند علی بن ابی‌طالب و دختر خاتم ‌الانبیا ـ محمد مصطفی ـ است که در این سرزمین، به دست قومی جفاکار به قتل می‌رسد.
سلیمان پرسید: نام قاتلش کیست؟
پاسخ داد: او ملعون زمین و آسمان‌ها است.
در این هنگام، سلیمان دست به آسمان برداشت و یزید را لعن کرد. باد به خود آمد و بساط سلیمان را برداشت و از زمین کربلا دور کرد.5
 

نظرات شما()


از:   ::  86/10/12 ::  5:11 عصر

شما می توانید محل غدیر خم را با استفاده از ماهواره مشاهده کنید و در موقعیت آن

حرکت کنید لطفا جهت مشاهده کلیک کنید

 

گالری تصاویر جدید عاشورایی جهت مشاهده کلیک کنید


نظرات شما()


از:   ::  86/10/7 ::  11:27 صبح

رسمه که عید غدیرو میگن که عید سیداست
                                         
زیارت گل روشون زبهترین زیارتاست
هر گوشه هر کنار شهر مجلس سیدا به پاست
                                         
خنده رو لبهامه ولی دلم زغصه مبتلاست
زچشمای پر اشک من خون بریزه اگه رواست
                                         
سید من مهدی  آقا عید غدیر عید شماست
امروز میون سیدا دلم فقط تو رو میخواد
                                         
اما زهرکی پرسیدم نمیدونست خونت کجاست
دستاتو از دور میبوسم حالا که دوری بین ماست
                                         
به زودی ان شاءالله میای که عید ما بی توعذاست
بیا به جان فاطمه بیا که شیعه چشم به راست


نظرات شما()

<      1   2   3   4      >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
 
 
 
 
 
 
درباره خودم
غدیر
مدیر وبلاگ : [26]
نویسندگان وبلاگ :
ghader (@)[0]


لوگوی خودم
غدیر
آوای آشنا
حضور و غیاب
یــــاهـو
آرشیو
آرشیوها
اشتراک
 
طراح قالب